وَمَا تُقَدِّمُواْ لاَنفُسِکُم مِّنْ خَیْرٍ تَجِدُوهُ عِندَ اللّه
از قدمهای خیر خسته نشو،چون همه اش نزد خدا محفوظ است
سوره مبارکه بقره آیه (110)
وَمَا تُقَدِّمُواْ لاَنفُسِکُم مِّنْ خَیْرٍ تَجِدُوهُ عِندَ اللّه
از قدمهای خیر خسته نشو،چون همه اش نزد خدا محفوظ است
سوره مبارکه بقره آیه (110)
ساعت ده صبح دکتر به همراه مأمور آشپزخانه وارد اتاق بیماران می شود. ده تخت هم داخل اتاق است، دکتر می گوید:
« به این چلوکباب بدهید با کره، به تخت کناری غذا ندهید، به او سوپ بدهید، به این شیر بدهید، به او کته ی بی نمک بدهید، به این آش بدهید، دیگری نان و کباب. »
مریض ها همه یک جور به دکتر نگاه می کنند. حتی به کسی هم که می گوید غذا ندهید، او می فهمد که امروز عمل جراحی دارد و نباید غذا بخورد، چون می فهمد و می شناسد که دکتر خیرش را می خواهد، اعتراضی نمی کند.
حالا اگر بلند شود و بگوید که چرا به آن مریض چلوکباب بدهند و به من ندهند، دکتر می فهمد که این شخص روانی است.
ما هم اگر به خدا بگوییم خدایا چرا به فلانی خانه ی دو هزار متری دادی و به من ندادی، ما هم روانی هستیم. ما هم قضا و قدر الهی را نشناختیم و نفهمیدیم. باید بفهمیم همانطور که مریض می فهمد و به دکتر اعتراض نمی کند، ما هم به خدا نباید اعتراض کنیم و هر چه به ما می دهد راضی باشیم.
من یک خطم...یک خط ساده که از نقطه ای آغاز شده و تا ابد می رود...
من منحنی نیستم...بیضی و دایره نیستم...من گوشه ندارم...
چون مربع و مستطیل و چند ضلعی نیستم...پاره خط یا دو
خط موازی نیستم...چون دو شخصیت ندارم...می خواهم
یکی باشم...ساده...یک نیم خط ساده...به من می گویند ساده
نباش ضرر می کنی...اما من این سادگی راو آدم های ساده
را و تمام نیم خط های عالم رادوست دارم...من عاشق سادگی ام...
عشق به همه دنیا...دنیا برای من همه کهکشان های عالم است
دنیا برای من تنها خداست...
خداوندا
نمازهایم را این گونه کن
ذره ذره از خود تهی شدن و جرعه جرعه از نور محبت تو سیراب شدن
آرام آرام به خیل رستگارانت پیوستن و قدم به قدم با اهل نیاز همگام شدن
آن گاه که بند بند وجودم تنها تو را می خواند و تنها از تو یاری می جوید
سپس به صراط مستقیم هدایتش کن.
آمین
مهر آفرینا
سجاده دلم را به سمت قبله نیاز می گشایم
تا ذره ذره وجودم را به معراج نگاهت پرواز دهم
می ایستم به قامت در برابرت
تا عظمتت را سپاس گویم
به رکوع می روم تا بزر/ی ات را به یاد آورم
به سجده می افتم تا بر بندگی ات مهر عشق
بزنم....
چه آرامش پایان ناپذیری در نگاه توست
و چه لحطه های مهر افروزی در ذکر یادت
پروردگارا دستان دعایم را
به عرش الهیت برسان،
دلم را به حلاوت دوستیت و
چشمان باران زده ام را به دیدارت
نورانی گردان