به نام خالق زیبایی ها

خدایا بگذار هرکجا تنفراست بذرعشق بکارم و هرکجا آزادگی هست، ببخشایم.

به نام خالق زیبایی ها

خدایا بگذار هرکجا تنفراست بذرعشق بکارم و هرکجا آزادگی هست، ببخشایم.

به نام خالق زیبایی ها

سلام. من دانش آموز سال سوم دبیرستان علامه طباطبایی هستم.
هدف من از راه اندازی این وبلاگ، آشنایی بیشتر با اصول دینی ،امامان شیعه و نشانه های قرآنی است.
امیدوارم مورد استفاده شما عزیزان قرار گیرد.

۲۵ مطلب با موضوع «دل نوشته ها» ثبت شده است

                      

 

                                          وَمَا تُقَدِّمُواْ لاَنفُسِکُم مِّنْ خَیْرٍ تَجِدُوهُ عِندَ اللّه


از قدمهای خیر خسته نشو،چون همه اش نزد خدا محفوظ است

سوره مبارکه بقره آیه (110)


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ فروردين ۹۳ ، ۱۰:۲۷
هومن دارینی




خدایا من به هیچ چیز اصراری ندارم


هــر آنـچـه تــو بـخـواهـی ...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ فروردين ۹۳ ، ۱۰:۲۶
هومن دارینی


                                                       

ساعت ده صبح دکتر به همراه مأمور آشپزخانه وارد اتاق بیماران می شود. ده تخت هم داخل اتاق است، دکتر می گوید:

« به این چلوکباب بدهید با کره، به تخت کناری غذا ندهید، به او سوپ بدهید، به این شیر بدهید، به او کته ی بی نمک بدهید، به این آش بدهید، دیگری نان و کباب. »

مریض ها همه یک جور به دکتر نگاه می کنند. حتی به کسی هم که می گوید غذا ندهید، او می فهمد که امروز عمل جراحی دارد و نباید غذا بخورد، چون می فهمد و می شناسد که دکتر خیرش را می خواهد، اعتراضی نمی کند.

حالا اگر بلند شود و بگوید که چرا به آن مریض چلوکباب بدهند و به من ندهند، دکتر می فهمد که این شخص روانی است.

ما هم اگر به خدا بگوییم خدایا چرا به فلانی خانه ی دو هزار متری دادی و به من ندادی، ما هم روانی هستیم. ما هم قضا و قدر الهی را نشناختیم و نفهمیدیم. باید بفهمیم همانطور که مریض می فهمد و به دکتر اعتراض نمی کند، ما هم به خدا نباید اعتراض کنیم و هر چه به ما می دهد راضی باشیم.




۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ فروردين ۹۳ ، ۱۰:۲۳
هومن دارینی

فردی چند گردو به رهگذری داد و گفت : بشکن و بخور و برای من دعا کن !
رهگذر گردوها را شکست ولی دعا نکرد .
آن مرد گفت: گردوها را میخوری نوش جان ، ولی من صدای دعای تو را نشنیدم !
رهگذر گفت:

«مطمئن باش اگر در راه خدا داده ای ، خدا خودش صدای شکستن گردوها را شنیده است!»


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ فروردين ۹۳ ، ۱۰:۲۳
هومن دارینی



برگرفته شده از akramdowlatabadi.blog.ir 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ اسفند ۹۲ ، ۱۳:۱۷
هومن دارینی


من یک خطم...یک خط ساده که از نقطه ای آغاز شده و تا ابد می رود...

من منحنی نیستم...بیضی و دایره نیستم...من گوشه ندارم...

چون مربع و مستطیل و چند ضلعی نیستم...پاره خط یا دو 

خط موازی نیستم...چون دو شخصیت ندارم...می خواهم

 یکی باشم...ساده...یک نیم خط ساده...به من می گویند ساده 

نباش ضرر می کنی...اما من این سادگی راو آدم های ساده

 را و تمام نیم خط های عالم رادوست دارم...من عاشق سادگی ام...

عشق به همه دنیا...دنیا برای من همه کهکشان های عالم است

 دنیا برای من تنها خداست...




۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ اسفند ۹۲ ، ۱۳:۱۵
هومن دارینی

نماز

 

به فکر نماز باش ، مثل شارژ موبایلت !

با صدای اذان بلند شو، مثل صدای زنگ موبایلت !

از انگشتانت برای اذکار استفاده کن ، مثل صفحه کلید موبایلت ۱

قرآن را همیشه بخوان، مثل پیام های گوشی موبایلت و .......

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ اسفند ۹۲ ، ۱۹:۳۳
هومن دارینی

http://sheklakveblag.blogfa.com/ پریسا دنیای شکلک ها

خداوندا

نمازهایم را این گونه کن

ذره ذره از خود تهی شدن و جرعه جرعه از نور محبت تو سیراب شدن

آرام آرام به خیل رستگارانت پیوستن و قدم به قدم با اهل نیاز همگام شدن

آن گاه که بند بند وجودم تنها تو را می خواند و تنها از تو یاری می جوید

سپس به صراط مستقیم هدایتش کن.

آمین

http://sheklakveblag.blogfa.com/ پریسا دنیای شکلک ها

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ اسفند ۹۲ ، ۲۱:۳۴
هومن دارینی

مهر آفرینا

 

سجاده دلم را به سمت قبله نیاز می گشایم

تا ذره ذره وجودم را به معراج نگاهت پرواز دهم

می ایستم به قامت در برابرت

تا عظمتت را سپاس گویم

به رکوع می روم تا بزر/ی ات را به یاد آورم

به سجده می افتم تا بر بندگی ات مهر عشق

بزنم....

چه آرامش پایان ناپذیری در نگاه توست

و چه لحطه های مهر افروزی در ذکر یادت

پروردگارا دستان دعایم را

به عرش الهیت برسان،

دلم را به حلاوت دوستیت و

چشمان باران زده ام را به دیدارت

نورانی گردان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ بهمن ۹۲ ، ۲۰:۴۵
هومن دارینی
    الو...الو..سلام کسی اونجا نیست؟ مگه اونجا خونه ی خدا نیست؟ پس چرا کسی جواب منو نمیده؟ یهو یه صدای مهربون به گوش کودک نواخته شد مثل صدای یه فرشته! بله جانم با کی کار داری کوچولو؟ خدا هست؟ باهاش قرار داشتم قول داده بود امشب جوابمو بده. بگو عزیزم من می شنوم. کودک متعجب  پرسید مگه تو خدایی؟ من با خود خدا کار دارم...
 
 هر چی می خوای به من بگو قول میدم به خدا بگم کودک با صدای بغض آلودش آهسته گفت:یعنی خدا منو دوست نداره؟ فرشته ساکت بود بعد از مکثی نه چندان طولانی گفت: نه خدا خیلی دوست داره مگه کسی می تونه تو رو دوست نداشته باشه؟
 
بلور اشکی که در چشمانش حلقه زده بود با فشار بغض شکست و برگونه اش غلطید و با همان بغض گفت: اصلا اگه نگی خدا باهام حرف بزنه گریه می کنم. بعد از چند لحظه هیاهوی سکوت شکسته شدند. یک صدا در جان و وجود کودک نواخته شد بگو زیبا بگو هرآنچه که بر دل کوچکت سنگینی می کند بگو دیگر بغض امانش رابریده بود بلند بلند گریه کرد و گفت:خدا جون خدای مهربونم خدای قشنگم خواستم بهت بگم نذار من بزرگ شم تروخدا! چرا؟؟؟این مخالف تقدیره!! چرا دوست نداری بزرگ شی؟ آخه خدا من خیلی ترو دوست دارم قد مامانم 10تا دوست دارم. اگه بزرگ بشم نکنه مثل بقیه فراموشت کنم! نکنه یادم بره یه روز بهت زنگ زدم. نکنه یادم بره هر شب باهات قرار داشتم مثل بقیه که بزرگ شدن و حرف منو نمی فهمن. مثل بقیه که بزرگن و فکر می کنن من الکی می گم با تو دوستم. مگه من با تو دوست نیستم؟ پس چرا کسی حرفمو باورنمی کنه؟ خدا چرا بزرگا حرفاشون سخته سخته؟! مگه اینجوری نمیشه باهات حرف زد؟ خدا پس از تمام شدن گریه های کودک گفت: آدم محبوب ترین مخلوق من چه زود خاطراتش را به ازای بزگ شدنش فراموش میکند!!! کاش همه مثل تو به جای خواسته های عجیب من را ازخودم طلب می کردند تا تمام دنیا در دستانشان جا می گرفت کاش همه مثل تو من را برای خودم نه برای خود خواهی هایشان می خواستند دنیا خیلی برای تو کوچک است بیا تا برای همیشه کودک بمانی وهرگز بزرگ نشوی و کودک در کنار گوشی تلفن در حالی که لبخند شیرینی بر لب داشت در آغوش خدا به خوابی عمیق و شگفت انگیز فرو رفت...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ بهمن ۹۲ ، ۲۲:۰۳
هومن دارینی